بر طبق قانون ایران مسلمانی که دین خود را ترک گوید و یا به مذهب دیگری گرایش یابد میتواند متهم به ارتداد شود. به علاوه، اگر هر شخصی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، اظهاراتی نماید که نسبت به پیامبر اسلام، دیگر چهرههای مقدس شیعه، یا پیامبران دیگر توهین آمیز تلقی گردد، میتوان اتهام «سبّالنبی» را متوجه وی ساخت.هم ارتداد و هم سبالنبی از جرائم مستوجب اعدام محسوب میشوند. در حالی که توهین به مقدسات در قانون مجازات اسلامی جرم تلقی شده، ارتداد به طور صریح به عنوان جرم ذکر نگردیده است. با وجود این، بر اساس مفاد قانون مجازات اسلامی و قانون اساسی ایران، در مواردی که قانون سکوت کرده باشد قانون شرع جاری میشود. در نتیجه قوه قضاییه ایران این اختیار را پیدا میکند که بر اساس برداشت و تفسیر خود از قانون شرع، افراد را به ارتداد متهم نماید.با اینکه قرآن صریحاً ابراز نمیکند که ارتداد مستحق مجازات است، اکثریت فقها در این مسئله توافق دارند که شخص مرتد را باید اعدام نمود. این حکم بیشتر بر پایه روایاتی قرار دارد که به پیامبر اسلام نسبت داده شدهاند.همچنین در تشیع که مذهب رسمی ایران میباشد، روایات منسوب به ائمه شیعه، که به عقیدۀ شیعیان جانشینان برحق پیامبر اسلام هستند، از جهت اِعمال مجازات اعدام به اشخاص مرتد، حائز اهمیت میباشند.موارد ارتداد و سبالنبی در ایران نادر هستند. با وجود این، افرادی از گروههای گوناگون و متفاوت به اینگونه جرائم مذهبی محکوم شدهاند. افراد مسلمان زادهای که به مسیحیت گرویدهاند، بهائیان، مسلمانانی که تفاسیر و تعابیر متداول از اسلام را به چالش میکشند، و افراد دیگری که عقاید مذهبی غیر مرسومی دارند، توسط حکومت ایران هدف قرار گرفته و به محاکمه کشیده شدهاند. در برخی از مواقع، موارد ارتداد واضحاً زمینه سیاسی دارند در حالی که در مواردی دیگراین پروندهها بیشتر دارای ماهیت مذهبی میباشند. این گزارش به بررسی تعدادی از موارد ارتداد پرداخته و زمینه و شرایط موجود در هر یک از این موارد را توضیح میدهد تا نشان دهد که قوانین ارتداد چگونه در عمل به کار گرفته شدهاند.بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت جمهوری اسلامی ایران متعهد است آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را رعایت نماید. قوانین ایران در مورد ارتداد، توهین به مقدسات و نیز جرم خفیفتر توهین به مقدسات، تعهدات بینالمللی ایران در مورد حقوق بشر را نقض میکند. ضمناً اِعمال مجازات اعدام برای جرائم مذهبی ناقض قوانین بینالمللی است، زیرا قوانین بینالمللی حقوق بشر مجازات اعدام را به موارد «شدید ترین جنایات» محدود میکند و ارتداد در زمره چنین جرائمی محسوب نمیشود.قائل شدن تبعیض بین مسلمانان و غیرمسلمانان و همچنین بین زنان و مردان، و عدم ارائه تعریفی مشخص از جرم ارتداد در قانون، از دیگر موارد نقض موازین حقوق بینالملل توسط قوانین مربوط به ارتداد در ایران است.قانون مجازات اسلامی که نام قانون کیفری ایران است ارتداد را به طور صریح ممنوع نمیکند. با این وجود قانون مزبور اظهار میدارد که بر طبق ماده ۱۶۷ قانون اساسی ایران در مواردی که قانون مجازات اسلامی در مورد جرمی سکوت کرده باشد، باید بر اساس قانون شرع عمل کرد. این اصل قوۀ قضاییه ایران را قادر میسازد که با وجود آنکه قانوناً تعریفی برای جرم ارتداد وجود ندارد، موارد ارتداد را مورد پیگرد قانونی قرار دهد. در نتیجه با توجه به اینکه هیچگونه تعریف دقیقی از ارتداد موجود نیست، و بدون وجود درکی یکسان از آنچه که میتواند موجب ارتداد شود، چارچوب حقوقی اِعمال شده برای دادرسی موارد ارتداد مبهم است. جرایم «سبالنبی» و «توهین به مقدسات» که صراحتا در قانون مجازات اسلامی ذکر گردیده است نیز مبهم میباشند زیرامعلوم نیست چه اظهاراتی را میتوان به اندازه کافی توهین آمیز تلقی کرد که پیگرد قانونی چنین جرمی را توجیه نماید.از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی اتهام ارتداد علیه طیف گستردهای از افراد مطرح گردیده است. کسانی که به مسیحیت گرویدهاند، بهائیان، مسلمانانی که دیدگاههایی متفاوت با حاکمیت محافظهکار دارند، و افرادی که دارای اعتقادات مذهبی غیرمتعارف میباشند، توسط مقامات ایرانی هدف قرار گرفتهاند. در برخی از موارد مجازات اعدام صورت گرفته است در حالی که در موارد دیگر متهمین به تحمل دورههای حبس طویلالمدت محکوم گردیدهاند..«شرع» کلاً به معنای «قانون مذهبی اسلامی» تعریف میشود.اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان پیروان شیعه اثنی عشری میباشند و اسلام شیعی، مذهب رسمیِ تعیین شده توسط حکومت ایران میباشد. در فقه شیعه قانون شرع احکام خود را از چهار منبع استنباط میکند: قرآن، سنت، اجماع، و عقل. نخستین و مهم ترین منبع قرآن است. قرآن که وحی مُنزَل از جانب خداوند محسوب میگردد، حاوی احکامی است که در قانون شرع گنجانده شده است. دومین منبع سنت میباشد که میتوان آن را مجموعه عملکردهای محمد، داماد او علی و یازده تن از اعقاب وی که معروف به ائمه هستند دانست. سنت بر پایه روایاتی قرار دارد که به زندگی محمد، علی و یازده امام دیگر نسبت داده میشود. به این روایات، حدیث گفته میشود و آنها پایه و اساس اکثر احکام شرع را تشکیل میدهند.منبع سوم عقل است. فقهای شیعه در باره عقل و میزان اعتماد و تکیه بر آن به عنوان یک منبع حل مسائل فقهی، دیدگاههای متفاوتی داررند.منبع چهارم و آخر قانون اسلامی، اجماع است که به معنی اتفاق آراء علمای اسلامی میباشد.قرآن برای ارتداد به صراحت مجازات مرگ را توصیه نمیکند. اما تعدادی از آیات قرآن طوری تفسیر شدهاند که از آنها این گونه استنباط میشود که افراد مرتد باید کشته شوند. آیه ۲۱۷ سوره بقره اغلب به صورتی تفسیر شده است که مجازات مرگ را برای فرد مرتد توصیه میکند. در بخشی از این آیه آمده است: «وَمَنْ یرْتَدِدْ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَیمُتْ وَهُوَ کافِرٌ فَأُوْلَئِک حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَأُوْلَئِک أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.» (کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه و بی ثمر مىشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.فخرالدین رازی، فقیه معروف سنی (۵۸۸-۵۲۸ ه.ق.) در تفسیر آیۀ مزبور میگوید شخص مرتد باید کشته شود. عبارت کلیدی در اینجا «حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا» (کردارهایشان در دنیا … تباه و بی ثمر میشود) میباشد. آنطور که آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی، روحانی معاصر ایرانی توضیح میدهد، رازی بر این باور بود که تمام اعمال خوب شخص مرتد بیهوده و بی ارزش است. در نتیجه میتوان به زندگی شخص مرتد پایان داد زیرا حیات او دیگر ارزشی ندارد.. بنابراین مرتدی که دیگر به اسلام اعتقاد ندارد مانند آنست که از جان، ناموس و میراث خود نیز دست کشیده است. تعداد زیادی از علمای اسلام معتقدند که مجازات اعدام برای ارتداد با قرآن ناسازگار است . رسالهای که توسط محسن کدیور نگاشته شده است موضوع ارتداد و مجازت مرگ را به تفصیل مورد بحث قرار میدهد. آیه ۲۵۶ سوره بقره میگوید: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرّشد من الغی فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لهاواالله سمیع علیم.» (در دین هیچ زور و اجبارى نیست و راه حق از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که گسستنی نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست.) کدیور استدلال میورزد که منع اجبار در پذیرفتن دین که در این آیه بیان شده است بدان معناست که افراد باید هم در پذیرش اسلام و هم در ترک آن آزاد باشند. آیتالله سید حسین صدر، روحانی شیعۀ ساکن عراق، نیز اظهار داشته است که آیه ۲۵۶ سوره بقره در باره مسلمانانی به پیامبر اسلام نازل شد که به مسیحیت روی آورده بودند و محمد توصیه کرد که آنها را مجبور به بازگشت به اسلام نکنند.علیرغم آنکه دادگاههای ایران بسیاری از افراد را به جرم ارتداد گناهکار تشخیص دادهاند، هیچ مادهای در قانون مجازات اسلامی ایران وجود ندارد که این عمل را جرم تلقی کند. اما چند اصل قانونی وجود دارد که به قضات این اختیار را میدهد که متهمین را به جرم ارتداد محکوم کنند. اصل ۱۶۷ قانون اساسی ایران میگوید:قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد. بر همین اساس، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی میگوید:در مورد حدودی که در این قانون ذکر نشده است طبق اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عمل میشود. حدود» جمع کلمه «حد» میباشد. ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی حد را مجازاتی تعریف میکند که موجب، نوع، میزان و کیفیت اجرای آن در شرع تعیین شده باشد. در نتیجه ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی عملاً اظهار میکند که جرایمی که بر طبق قوانین ایران قابل مجازات هستند فقط به آنهایی که در قانون مجازات اسلامی تعیین شده محدود نمیگردند. این ماده، راه را برای دادستانها و قضات باز میکند تا افراد را بر پایه جرایمی که صراحتاً در هیچیک از قوانین ایران تعیین و یا حتی ذکر نشدهاند، متهم و محکوم کنند. ماده ۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب همچنین میگوید قضات مکلفند به دعاوی و شکایات و اعلامات موافق قوانین موضوعه و اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی رسیدگی کنند و حکم قضیه مطروحه را صادر نمایند. این اصل که در صورت فقدان قانون مدوّن، باید قانون شرع اجرا گردد، در مورد مسایل مدنی نیز صادق است. معیارهای اثبات جرایم مذهبی:بر طبق قانون مجازات اسلامی، اثبات وقوع جرم برای جرایم مستوجب حدود به چند طریق صورت میگیرد. این بخش، روشهای رایج اثبات جرایم مذهبی که در بالا ذکر شد را مورد بررسی قرار میدهد. ارتداد از آنجا که قانون مجازات اسلامی در باره جرم ارتداد سکوت کرده است هیچ قانون صریحی وجود ندارد که طریقه اثبات اتهام ارتداد را شرح دهد. معهذا ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی روشهای متفاوت اثبات جرم را به طور کلی ذکر میکند. بر اساس این ماده اقرار، شهادت دو شاهد مرد، یا «علم قاضی» هر یک میتواند دلیل محکومیت باشد. ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی مفهوم علم قاضی را به شرح زیر توضیح میدهد:علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بَیِّن در امری است که نزد وی مطرح میشود. در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و امارات بَیِّن مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند.فقهای اسلام در باره اینکه آیا علم قاضی به وقوع جرم در مباحث حقوقی، کافی است یا خیر، دیدگاههای متفاوتی دارند. اکثریت علما از جمله آیتالله خمینی تصریح کردهاند که علم قاضی در تمام شرایط قابل اِعمال است. برخی از فقها معتقدند که علم قاضی فقط هنگامی قابل اِعمال است که «حقوق خداوند» مطرح باشد. در حالی که دیدگاه دیگر این است که اِعمال [علم قاضی] باید به مواردی محدود شود که حقوق مردم مطرح میباشد سبالنبی:شروط اثبات محکومیت در باره سبالنبی همان شروط اثبات جرایم دیگر است: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی. توهین به مقدساتمعیار اثبات جرم اهانت به مقدسات مذهبی همان معیاری است که برای اثبات جرایم دیگر وجود دارد: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی..هم اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بیان میکنند که نمیتوان شخصی را به جرم ارتکاب عملی که در زمان انجام غیر قانونی محسوب نمیشده مجرم شناخت. ماده ۱۱،۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۵،۱ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی اظهار میدارند که «هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدید تر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت در بارۀ احدی اجرا نخواهد شد.دادگاه حقوق بشراروپا اصل قطعیت قانون را در چند مورد از تصمیمات خود مورد بحث قرار داده است. ماده ۷ کنوانسیون حقوق بشراروپا دقیقاً با همان لحن به کار گرفته شده در ماده ۲-۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱-۱۵ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، سخن میگوید.تبصره ۱ ماده ۷ کنوانسیون به ممنوع ساختنِ عطف قانون کیفری به ما سبق، به طوری که به ضرر شخص متهم تمام شود، محدود نمیگردد. قانون مزبور نمایانگر این اصل است که تنها قانون میتواند جرم را تعریف کرده و مجازات آن را تعیین نماید و نیز این اصل را در بر دارد که قانون کیفری را نباید تا به آن درجه، مثلاً با مقایسه و تمثیل، تعبیر و تفسیر کرد که به ضرر فرد متهم تمام شود؛ مقصود این است که تخلف باید به وضوح در قانون تعریف شود. چنین شرطی در صورتی برقرار میشود که شخص بتواند عبارات مندرج در موارد مربوطه را بداند و در صورت لزوم با طلب اعانت از تفاسیر و تعابیر دادگاه درک کند که انجام و یا عدم انجام چه اعمالی برای او مسئولیت ایجاد خواهد کرد. گزارشگر ویژه سازمان ملل در ارتباط با قوانین ضد تروریسم در مورد آزادیهای اساسی گفته است: «ممنوعیتی که «توسط قانون مقرر شده» باید به شکلی بیان شود که: این قانون به اندازه کافی برای مردم قابل فهم باشد، به طوری که مردم بتوانند به خوبی درک کنند قانون چه محدودیتهایی در مورد رفتار آنها قائل شده است و نیز اینکه عبارات به کار گرفته شده در قانون به اندازه کافی دقیق باشد به طوری که افراد بتوانند رفتار خود را بر اساس آن تنظیم کنند. قوانین ارتداد ایران نه به اندازه کافی برای مردم قابل فهم میباشند و نه به اندازه کافی دقیق و صریح هستند. ایران دارای نظام قانون مدنی میباشد؛ بنا بر این فقدان وضوح و دقت در قوانین موضوعه در مقایسه با کشوری که دارای نظام رویه قضایی میباشد، مشکلات بیشتری ایجاد میکند. تقریباً تمامی جرایم حدود در قانون مجازات اسلامی گنجانده شدهاند و بر طبق آن قابل مجازات هستند. حتی جرم قذف که به معنای متهم نمودن دروغین شخصی به ارتکاب زنای محصنه یا لواط میباشد و شاید هیچگاه هم عملا مورد دادرسی قرار نگرفته است، در قانون مجازات اسلامی قید شده است. ارتداد تنها مورد استثناء میباشد و با وجود بازبینیهای مکرر قانون مجازات اسلامی،جرم ارتداد به این قانون افزوده نشده است.بر طبق قانون اساسی ایران و قانون مجازات اسلامی، در مواردی که قانون سکوت کرده باشد، قانون شرع حاکم خواهد بود. بنابراین تبعیت ایران از ماده ۱۵ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به این بستگی دارد که ارتداد تا چه اندازه در قانون شرع تعریف شده باشد. همانطور که قبلاً در بخش اول این گزارش مورد بحث قرار گرفت، تفاوت نظرها و ابهامات قابل توجهی در باره آنچه که باعث ارتداد میشود، وجود دارد. هر چند که فقها عموما با یکدیگر هم عقیدهاند که ترک اسلام و گرایش به دینی دیگر یا الحاد، موجب ارتداد میشود اما در باره اینکه چه اعمال خاصی باعث ارتداد هستند دیدگاههای متفاوتی دارند. به علاوه در مورد چگونگی تأثیر قوانین ارتداد بر مسلمانان اهل تسنن که پنج تا ده درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند، ابهامات قابل ملاحظهای موجود است. با توجه به اینکه اعتقادات اهل تسنن از جمله اعتقادات مربوط به ارتداد با عقاید مسلمانان شیعه مذهب تفاوت دارد، این مطلب واضح نیست که آیا شخص سنی بر اساس فقه شیعه مرتد محسوب میشود و یا فقه سنی. علاوه بر آن، معلوم نیست اگر یک فرد شیعه به مذهب سنی ایمان بیاورد وی را میتوان مرتد محسوب کرد یا خیر.نتیجه گیری:قانون شرع تعریف یکسانی از ارتداد ندارد. اگرچه تغییر آئین و اقبال به ادیان دیگر معمولاً ارتداد محسوب میگردد اما فقها در مورد اعمال دیگری که ارتکاب آنها میتواند شخص را مرتد کند با یکدیگر توافق ندارند. قانون مجازات اسلامی ارتداد را تعریف نکرده است. بنا براین قضات مختارند موارد ارتداد را بر پایه درک خود از قوانین شیعه مورد داوری قرار دهند. در بسیاری از موارد، محکومیتها عاقبت لغو شدهاند که این خود نشانگر عدم وضوح قوانین ارتداد میباشد.دادرسیها و محکومیتهایی که بر پایه اتهامات ارتداد و سبالنبی میباشند با قوانین بینالمللی حقوق بشر و تعهدات ایران نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مغایرت دارند. جمهوری اسلامی ایران آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را نقض مینماید. ضمناً ایران با تحمیل مجازات اعدام برای جرایم مذهبی، حق حیات را نیز زیر پا میگذارد. و بالاخره آنکه ماهیت مبهم ارتداد در قانون ایران را میتوان نقض این شرط دانست که محکومیتهای کیفری باید بر پایه قوانینی باشند که در زمان ارتکاب تخلف، وجود داشته اند.
فعال حقوق بشر، حقوق زنان،حقوق پیروان ادیان و تلاش برای ایرانی آزاد و حکومتی دموکراتیک "هدف این وبلاگ تلاش برای آگاه سازی از حقوق اولیه هر انسان و مقابله با نا برابری قوانین جمهوری اسلامی علیه زنان ،تلاش برای ایرانی آزاد و حکومتی دموکراتیک
حکم ارتداد
بر طبق قانون ایران مسلمانی که دین خود را ترک گوید و یا به مذهب دیگری گرایش یابد میتواند متهم به ارتداد شود. به علاوه، اگر هر شخصی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، اظهاراتی نماید که نسبت به پیامبر اسلام، دیگر چهرههای مقدس شیعه، یا پیامبران دیگر توهین آمیز تلقی گردد، میتوان اتهام «سبّالنبی» را متوجه وی ساخت.هم ارتداد و هم سبالنبی از جرائم مستوجب اعدام محسوب میشوند. در حالی که توهین به مقدسات در قانون مجازات اسلامی جرم تلقی شده، ارتداد به طور صریح به عنوان جرم ذکر نگردیده است. با وجود این، بر اساس مفاد قانون مجازات اسلامی و قانون اساسی ایران، در مواردی که قانون سکوت کرده باشد قانون شرع جاری میشود. در نتیجه قوه قضاییه ایران این اختیار را پیدا میکند که بر اساس برداشت و تفسیر خود از قانون شرع، افراد را به ارتداد متهم نماید.با اینکه قرآن صریحاً ابراز نمیکند که ارتداد مستحق مجازات است، اکثریت فقها در این مسئله توافق دارند که شخص مرتد را باید اعدام نمود. این حکم بیشتر بر پایه روایاتی قرار دارد که به پیامبر اسلام نسبت داده شدهاند.همچنین در تشیع که مذهب رسمی ایران میباشد، روایات منسوب به ائمه شیعه، که به عقیدۀ شیعیان جانشینان برحق پیامبر اسلام هستند، از جهت اِعمال مجازات اعدام به اشخاص مرتد، حائز اهمیت میباشند.موارد ارتداد و سبالنبی در ایران نادر هستند. با وجود این، افرادی از گروههای گوناگون و متفاوت به اینگونه جرائم مذهبی محکوم شدهاند. افراد مسلمان زادهای که به مسیحیت گرویدهاند، بهائیان، مسلمانانی که تفاسیر و تعابیر متداول از اسلام را به چالش میکشند، و افراد دیگری که عقاید مذهبی غیر مرسومی دارند، توسط حکومت ایران هدف قرار گرفته و به محاکمه کشیده شدهاند. در برخی از مواقع، موارد ارتداد واضحاً زمینه سیاسی دارند در حالی که در مواردی دیگراین پروندهها بیشتر دارای ماهیت مذهبی میباشند. این گزارش به بررسی تعدادی از موارد ارتداد پرداخته و زمینه و شرایط موجود در هر یک از این موارد را توضیح میدهد تا نشان دهد که قوانین ارتداد چگونه در عمل به کار گرفته شدهاند.بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت جمهوری اسلامی ایران متعهد است آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را رعایت نماید. قوانین ایران در مورد ارتداد، توهین به مقدسات و نیز جرم خفیفتر توهین به مقدسات، تعهدات بینالمللی ایران در مورد حقوق بشر را نقض میکند. ضمناً اِعمال مجازات اعدام برای جرائم مذهبی ناقض قوانین بینالمللی است، زیرا قوانین بینالمللی حقوق بشر مجازات اعدام را به موارد «شدید ترین جنایات» محدود میکند و ارتداد در زمره چنین جرائمی محسوب نمیشود.قائل شدن تبعیض بین مسلمانان و غیرمسلمانان و همچنین بین زنان و مردان، و عدم ارائه تعریفی مشخص از جرم ارتداد در قانون، از دیگر موارد نقض موازین حقوق بینالملل توسط قوانین مربوط به ارتداد در ایران است.قانون مجازات اسلامی که نام قانون کیفری ایران است ارتداد را به طور صریح ممنوع نمیکند. با این وجود قانون مزبور اظهار میدارد که بر طبق ماده ۱۶۷ قانون اساسی ایران در مواردی که قانون مجازات اسلامی در مورد جرمی سکوت کرده باشد، باید بر اساس قانون شرع عمل کرد. این اصل قوۀ قضاییه ایران را قادر میسازد که با وجود آنکه قانوناً تعریفی برای جرم ارتداد وجود ندارد، موارد ارتداد را مورد پیگرد قانونی قرار دهد. در نتیجه با توجه به اینکه هیچگونه تعریف دقیقی از ارتداد موجود نیست، و بدون وجود درکی یکسان از آنچه که میتواند موجب ارتداد شود، چارچوب حقوقی اِعمال شده برای دادرسی موارد ارتداد مبهم است. جرایم «سبالنبی» و «توهین به مقدسات» که صراحتا در قانون مجازات اسلامی ذکر گردیده است نیز مبهم میباشند زیرامعلوم نیست چه اظهاراتی را میتوان به اندازه کافی توهین آمیز تلقی کرد که پیگرد قانونی چنین جرمی را توجیه نماید.از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی اتهام ارتداد علیه طیف گستردهای از افراد مطرح گردیده است. کسانی که به مسیحیت گرویدهاند، بهائیان، مسلمانانی که دیدگاههایی متفاوت با حاکمیت محافظهکار دارند، و افرادی که دارای اعتقادات مذهبی غیرمتعارف میباشند، توسط مقامات ایرانی هدف قرار گرفتهاند. در برخی از موارد مجازات اعدام صورت گرفته است در حالی که در موارد دیگر متهمین به تحمل دورههای حبس طویلالمدت محکوم گردیدهاند..«شرع» کلاً به معنای «قانون مذهبی اسلامی» تعریف میشود.اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان پیروان شیعه اثنی عشری میباشند و اسلام شیعی، مذهب رسمیِ تعیین شده توسط حکومت ایران میباشد. در فقه شیعه قانون شرع احکام خود را از چهار منبع استنباط میکند: قرآن، سنت، اجماع، و عقل. نخستین و مهم ترین منبع قرآن است. قرآن که وحی مُنزَل از جانب خداوند محسوب میگردد، حاوی احکامی است که در قانون شرع گنجانده شده است. دومین منبع سنت میباشد که میتوان آن را مجموعه عملکردهای محمد، داماد او علی و یازده تن از اعقاب وی که معروف به ائمه هستند دانست. سنت بر پایه روایاتی قرار دارد که به زندگی محمد، علی و یازده امام دیگر نسبت داده میشود. به این روایات، حدیث گفته میشود و آنها پایه و اساس اکثر احکام شرع را تشکیل میدهند.منبع سوم عقل است. فقهای شیعه در باره عقل و میزان اعتماد و تکیه بر آن به عنوان یک منبع حل مسائل فقهی، دیدگاههای متفاوتی داررند.منبع چهارم و آخر قانون اسلامی، اجماع است که به معنی اتفاق آراء علمای اسلامی میباشد.قرآن برای ارتداد به صراحت مجازات مرگ را توصیه نمیکند. اما تعدادی از آیات قرآن طوری تفسیر شدهاند که از آنها این گونه استنباط میشود که افراد مرتد باید کشته شوند. آیه ۲۱۷ سوره بقره اغلب به صورتی تفسیر شده است که مجازات مرگ را برای فرد مرتد توصیه میکند. در بخشی از این آیه آمده است: «وَمَنْ یرْتَدِدْ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَیمُتْ وَهُوَ کافِرٌ فَأُوْلَئِک حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَأُوْلَئِک أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.» (کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه و بی ثمر مىشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.فخرالدین رازی، فقیه معروف سنی (۵۸۸-۵۲۸ ه.ق.) در تفسیر آیۀ مزبور میگوید شخص مرتد باید کشته شود. عبارت کلیدی در اینجا «حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا» (کردارهایشان در دنیا … تباه و بی ثمر میشود) میباشد. آنطور که آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی، روحانی معاصر ایرانی توضیح میدهد، رازی بر این باور بود که تمام اعمال خوب شخص مرتد بیهوده و بی ارزش است. در نتیجه میتوان به زندگی شخص مرتد پایان داد زیرا حیات او دیگر ارزشی ندارد.. بنابراین مرتدی که دیگر به اسلام اعتقاد ندارد مانند آنست که از جان، ناموس و میراث خود نیز دست کشیده است. تعداد زیادی از علمای اسلام معتقدند که مجازات اعدام برای ارتداد با قرآن ناسازگار است . رسالهای که توسط محسن کدیور نگاشته شده است موضوع ارتداد و مجازت مرگ را به تفصیل مورد بحث قرار میدهد. آیه ۲۵۶ سوره بقره میگوید: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرّشد من الغی فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لهاواالله سمیع علیم.» (در دین هیچ زور و اجبارى نیست و راه حق از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که گسستنی نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست.) کدیور استدلال میورزد که منع اجبار در پذیرفتن دین که در این آیه بیان شده است بدان معناست که افراد باید هم در پذیرش اسلام و هم در ترک آن آزاد باشند. آیتالله سید حسین صدر، روحانی شیعۀ ساکن عراق، نیز اظهار داشته است که آیه ۲۵۶ سوره بقره در باره مسلمانانی به پیامبر اسلام نازل شد که به مسیحیت روی آورده بودند و محمد توصیه کرد که آنها را مجبور به بازگشت به اسلام نکنند.علیرغم آنکه دادگاههای ایران بسیاری از افراد را به جرم ارتداد گناهکار تشخیص دادهاند، هیچ مادهای در قانون مجازات اسلامی ایران وجود ندارد که این عمل را جرم تلقی کند. اما چند اصل قانونی وجود دارد که به قضات این اختیار را میدهد که متهمین را به جرم ارتداد محکوم کنند. اصل ۱۶۷ قانون اساسی ایران میگوید:قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد. بر همین اساس، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی میگوید:در مورد حدودی که در این قانون ذکر نشده است طبق اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عمل میشود. حدود» جمع کلمه «حد» میباشد. ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی حد را مجازاتی تعریف میکند که موجب، نوع، میزان و کیفیت اجرای آن در شرع تعیین شده باشد. در نتیجه ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی عملاً اظهار میکند که جرایمی که بر طبق قوانین ایران قابل مجازات هستند فقط به آنهایی که در قانون مجازات اسلامی تعیین شده محدود نمیگردند. این ماده، راه را برای دادستانها و قضات باز میکند تا افراد را بر پایه جرایمی که صراحتاً در هیچیک از قوانین ایران تعیین و یا حتی ذکر نشدهاند، متهم و محکوم کنند. ماده ۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب همچنین میگوید قضات مکلفند به دعاوی و شکایات و اعلامات موافق قوانین موضوعه و اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی رسیدگی کنند و حکم قضیه مطروحه را صادر نمایند. این اصل که در صورت فقدان قانون مدوّن، باید قانون شرع اجرا گردد، در مورد مسایل مدنی نیز صادق است. معیارهای اثبات جرایم مذهبی:بر طبق قانون مجازات اسلامی، اثبات وقوع جرم برای جرایم مستوجب حدود به چند طریق صورت میگیرد. این بخش، روشهای رایج اثبات جرایم مذهبی که در بالا ذکر شد را مورد بررسی قرار میدهد. ارتداد از آنجا که قانون مجازات اسلامی در باره جرم ارتداد سکوت کرده است هیچ قانون صریحی وجود ندارد که طریقه اثبات اتهام ارتداد را شرح دهد. معهذا ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی روشهای متفاوت اثبات جرم را به طور کلی ذکر میکند. بر اساس این ماده اقرار، شهادت دو شاهد مرد، یا «علم قاضی» هر یک میتواند دلیل محکومیت باشد. ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی مفهوم علم قاضی را به شرح زیر توضیح میدهد:علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بَیِّن در امری است که نزد وی مطرح میشود. در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و امارات بَیِّن مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند.فقهای اسلام در باره اینکه آیا علم قاضی به وقوع جرم در مباحث حقوقی، کافی است یا خیر، دیدگاههای متفاوتی دارند. اکثریت علما از جمله آیتالله خمینی تصریح کردهاند که علم قاضی در تمام شرایط قابل اِعمال است. برخی از فقها معتقدند که علم قاضی فقط هنگامی قابل اِعمال است که «حقوق خداوند» مطرح باشد. در حالی که دیدگاه دیگر این است که اِعمال [علم قاضی] باید به مواردی محدود شود که حقوق مردم مطرح میباشد سبالنبی:شروط اثبات محکومیت در باره سبالنبی همان شروط اثبات جرایم دیگر است: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی. توهین به مقدساتمعیار اثبات جرم اهانت به مقدسات مذهبی همان معیاری است که برای اثبات جرایم دیگر وجود دارد: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی..هم اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بیان میکنند که نمیتوان شخصی را به جرم ارتکاب عملی که در زمان انجام غیر قانونی محسوب نمیشده مجرم شناخت. ماده ۱۱،۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۵،۱ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی اظهار میدارند که «هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدید تر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت در بارۀ احدی اجرا نخواهد شد.دادگاه حقوق بشراروپا اصل قطعیت قانون را در چند مورد از تصمیمات خود مورد بحث قرار داده است. ماده ۷ کنوانسیون حقوق بشراروپا دقیقاً با همان لحن به کار گرفته شده در ماده ۲-۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱-۱۵ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، سخن میگوید.تبصره ۱ ماده ۷ کنوانسیون به ممنوع ساختنِ عطف قانون کیفری به ما سبق، به طوری که به ضرر شخص متهم تمام شود، محدود نمیگردد. قانون مزبور نمایانگر این اصل است که تنها قانون میتواند جرم را تعریف کرده و مجازات آن را تعیین نماید و نیز این اصل را در بر دارد که قانون کیفری را نباید تا به آن درجه، مثلاً با مقایسه و تمثیل، تعبیر و تفسیر کرد که به ضرر فرد متهم تمام شود؛ مقصود این است که تخلف باید به وضوح در قانون تعریف شود. چنین شرطی در صورتی برقرار میشود که شخص بتواند عبارات مندرج در موارد مربوطه را بداند و در صورت لزوم با طلب اعانت از تفاسیر و تعابیر دادگاه درک کند که انجام و یا عدم انجام چه اعمالی برای او مسئولیت ایجاد خواهد کرد. گزارشگر ویژه سازمان ملل در ارتباط با قوانین ضد تروریسم در مورد آزادیهای اساسی گفته است: «ممنوعیتی که «توسط قانون مقرر شده» باید به شکلی بیان شود که: این قانون به اندازه کافی برای مردم قابل فهم باشد، به طوری که مردم بتوانند به خوبی درک کنند قانون چه محدودیتهایی در مورد رفتار آنها قائل شده است و نیز اینکه عبارات به کار گرفته شده در قانون به اندازه کافی دقیق باشد به طوری که افراد بتوانند رفتار خود را بر اساس آن تنظیم کنند. قوانین ارتداد ایران نه به اندازه کافی برای مردم قابل فهم میباشند و نه به اندازه کافی دقیق و صریح هستند. ایران دارای نظام قانون مدنی میباشد؛ بنا بر این فقدان وضوح و دقت در قوانین موضوعه در مقایسه با کشوری که دارای نظام رویه قضایی میباشد، مشکلات بیشتری ایجاد میکند. تقریباً تمامی جرایم حدود در قانون مجازات اسلامی گنجانده شدهاند و بر طبق آن قابل مجازات هستند. حتی جرم قذف که به معنای متهم نمودن دروغین شخصی به ارتکاب زنای محصنه یا لواط میباشد و شاید هیچگاه هم عملا مورد دادرسی قرار نگرفته است، در قانون مجازات اسلامی قید شده است. ارتداد تنها مورد استثناء میباشد و با وجود بازبینیهای مکرر قانون مجازات اسلامی،جرم ارتداد به این قانون افزوده نشده است.بر طبق قانون اساسی ایران و قانون مجازات اسلامی، در مواردی که قانون سکوت کرده باشد، قانون شرع حاکم خواهد بود. بنابراین تبعیت ایران از ماده ۱۵ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به این بستگی دارد که ارتداد تا چه اندازه در قانون شرع تعریف شده باشد. همانطور که قبلاً در بخش اول این گزارش مورد بحث قرار گرفت، تفاوت نظرها و ابهامات قابل توجهی در باره آنچه که باعث ارتداد میشود، وجود دارد. هر چند که فقها عموما با یکدیگر هم عقیدهاند که ترک اسلام و گرایش به دینی دیگر یا الحاد، موجب ارتداد میشود اما در باره اینکه چه اعمال خاصی باعث ارتداد هستند دیدگاههای متفاوتی دارند. به علاوه در مورد چگونگی تأثیر قوانین ارتداد بر مسلمانان اهل تسنن که پنج تا ده درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند، ابهامات قابل ملاحظهای موجود است. با توجه به اینکه اعتقادات اهل تسنن از جمله اعتقادات مربوط به ارتداد با عقاید مسلمانان شیعه مذهب تفاوت دارد، این مطلب واضح نیست که آیا شخص سنی بر اساس فقه شیعه مرتد محسوب میشود و یا فقه سنی. علاوه بر آن، معلوم نیست اگر یک فرد شیعه به مذهب سنی ایمان بیاورد وی را میتوان مرتد محسوب کرد یا خیر.نتیجه گیری:قانون شرع تعریف یکسانی از ارتداد ندارد. اگرچه تغییر آئین و اقبال به ادیان دیگر معمولاً ارتداد محسوب میگردد اما فقها در مورد اعمال دیگری که ارتکاب آنها میتواند شخص را مرتد کند با یکدیگر توافق ندارند. قانون مجازات اسلامی ارتداد را تعریف نکرده است. بنا براین قضات مختارند موارد ارتداد را بر پایه درک خود از قوانین شیعه مورد داوری قرار دهند. در بسیاری از موارد، محکومیتها عاقبت لغو شدهاند که این خود نشانگر عدم وضوح قوانین ارتداد میباشد.دادرسیها و محکومیتهایی که بر پایه اتهامات ارتداد و سبالنبی میباشند با قوانین بینالمللی حقوق بشر و تعهدات ایران نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مغایرت دارند. جمهوری اسلامی ایران آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را نقض مینماید. ضمناً ایران با تحمیل مجازات اعدام برای جرایم مذهبی، حق حیات را نیز زیر پا میگذارد. و بالاخره آنکه ماهیت مبهم ارتداد در قانون ایران را میتوان نقض این شرط دانست که محکومیتهای کیفری باید بر پایه قوانینی باشند که در زمان ارتکاب تخلف، وجود داشته اند.
اشتراک در:
پستها (Atom)
این زنان مرعوب و تسلیم نخواهند شد
زن یک حقیقت است / سپیده رشنو ساعتی پیش در صفحه تلگرام خود از اجرای حکم زندان خود به خاطر پرونده دو سال پیش درگیریاش با یک آذرگر حجاب در اتو...

-
زن یک حقیقت است / جمهوری اسلامی سحرگاه امروز یک شهروند دیگر را اعدام کرد. سازمان حقوق بشری «ههنگاو» از اجرای حکم اعدام «خسرو بشارت»، زندا...
-
زن یک حقیقت است / شماری از فعالان مدنی و سیاسی به همراه تنی چند از وکلای دادگستری، طی نامه ای سرگشاده از مسئولان عالی رتبه کشور درخواست کردن...
-
زن یک حقیقت است / در روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، پس از خاکسپاری مهسا امینی که پس از بازداشت توسط گشت ارشاد جانش را از دست داد، هزاران نفر از م...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر